هنر تذهیب ایرانی یکی از برجستهترین نمودهای هنر اسلامی و ایرانی است که استادان چیرهدست طی قرون با دقت و ظرافت آن را به نسلهای بعدی منتقل کردهاند. مهارت این هنرمندان نه تنها در تزئین حاشیههای قرآنها و نسخههای خطی، بلکه در آثار ادبی و نگارگریها نیز جایگاه ویژهای پیدا کرده است. بررسی و معرفی این استادان برجسته و شاهکارهای آنان به ترویج ارزشهای هنری و فراهمآوردن دیدگاهی عمیقتر درباره تاریخ هنر ایران و موقعیت تذهیب در فرهنگ و هنر اسلامی کمک شایانی میکند.
مقدمه
هنر تذهیب ایرانی همواره یکی از جلوههای برجستهی هنر اسلامی و فرهنگ ایرانی بوده است؛ هنری که با ظرافت، دقت و خلاقیت، روح و زیبایی را در نسخههای خطی، قرآنها، دیوانها و آثار ادبی منعکس میکند. استادان بزرگ مُذهَّب این هنر فاخر را شکل و به تکامل رساندهاند. استادانی که با عناوینی همچون مذهبان قدیمی، مُذَهَّبان برجسته، استادان صاحبنام تذهیب و معروفترین استادان مُذهَّب ایرانی در تاریخ هنر ایران شناخته شدهاند.
این هنرمندان با بهرهگیری از زر ناب، رنگهای طبیعی و نقشهای اسلیمی، ختایی و ترنجی، حاشیهها و صفحات آثار خطی را به شاهکارهای درخشان تبدیل کردند. هنر آنان نه تنها به عنوان تزیین بصری، بلکه به عنوان نشانهای از ذوق، خلاقیت و مهارت حرفهای آنها شناخته میشود. آشنایی با استادان مُذهَّب نامدار و بررسی آثارشان، زیبایی و پیچیدگی هنر تذهیب را نشان میدهد و تاریخچهی غنی هنر ایران و روند تحول آن از دوران باستان تا قاجار را به تصویر میکشد.
به همین دلیل، شناخت و معرفی استادان بزرگ مُذهَّب ایرانی و بررسی آثار برجستهی آنان اهمیت ویژهای دارد. این کار کمک میکند تا علاقهمندان هنر و پژوهشگران تاریخ هنر زیبایی تذهیب را همراه با فلسفه و ارزشهای فرهنگی نهفته در آن بهتر بشناسند.
تعریف کلمه مُذهَّب
افرادی که در حوزه تذهیب فعالیت داشتند را مُذَهَّب مینامیدند. لغتنامه دهخدا اصطلاح مُذَهَّبکاری را به معنای «عمل تذهیب» تعریف کرده است. لذا هنرمندان این هنر ظریف از گذشته تا کنون مُذَهَّب یا تذهیبکار نامیده شدهاند.
تعریف مُذَهَّب و مُذَهَّبان
مُذَهَّب به معنای «آمیخته با طلا» یا «تزئینشده با طلا» گفته میشود. در عرصه هنر، این واژه به فردی اشاره دارد که با بهرهگیری از طلا، رنگها و نقشهای ظریف، حاشیهها و صفحات آثار خطی، نگارگریها، قرآنها و نسخههای ارزشمند را میآراید و تزئین میکند. شکل جمع آن مُذَهَّبان است، یعنی افرادی که در زمینه هنر تذهیب فعالیت دارند.
وظایف و هنر مُذَهَّبان
مذهبکاران معمولاً با همکاری خوشنویسان و نگارگران کار میکردند. وظیفهی آنها شامل:
طراحی و اجرای حاشیههای طلایی و رنگی پیرامون متن؛
استفاده از نقوش اسلیمی، ختایی، و ترنجی برای تزیین صفحات؛
آمادهسازی و کاربرد زرّ ناب (طلای آبداده) برای بخشهای درخشان و روحبخش آثار.
پیشینه تاریخی
در ایران، هنر تذهیب با ریشههایی از دوران ساسانیان آغاز شد، اما در دوره اسلامی، بهویژه بین قرون هفتم تا دهم هجری، به اوج شکوفایی خود رسید. در زمان تیموریان و صفویان، هنرمندان برجستهای همچون سلطانعلی مشهدی و غیاثالدین نقاش در این عرصه فعالیت میکردند. آثار تذهیب معمولاً به عنوان بخشی مکمل برای هنر خوشنویسی و نگارگری به کار میرفت، به ویژه در خلق قرآنهای مزین و نسخههای نفیس ادبی نظیر شاهنامهها و دیوانها.
ابزار و مواد مورد استفاده در تذهیب
طلای آبداده (زر) یا پودر طلا
قلمموهای بسیار ظریف
رنگهای معدنی و گیاهی
کاغذ آهارمهرهشده
و وسایل طراحی مانند پرگار، خطکش و گونیا
معروفترین استادان مُذَهَّب ایرانی
مُذَهَّبان (تذهیبکاران) برجسته و ظریفکار ایران در طول تاریخ، هنری خلق کردهاند که در نسخههای خطی، قرآنهای نفیس، و آثار نگارگری ماندگار شده است. در ادامه، چند تن از مشهورترین مُذَهَّبان ایرانی را معرفی میکنم:
۱. جلالالدین اسماعیل مذهب (قرن ۸ هجری)
از نخستین مُذَهَّبان بزرگ دورهی تیموری است. آثار او در کتابخانههای بخارا و هرات دیده میشود. او در تذهیب قرآنهای نفیس برای دربار تیموری نقش داشت و سبک خاصی در استفاده از رنگ آبی لاجوردی و زرّ آبداده ایجاد کرد.
از هنرمندان نامدار دربار تیموریان بود. علاوه بر نقاشی و طراحی، در تذهیب و آرایش نسخههای خطی نیز مهارت فراوان داشت. او استادِ بسیاری از هنرمندان هرات به شمار میرود.
هرچند بیشتر به عنوان خوشنویس نستعلیق معروف است، اما در تذهیب و طراحی حواشی نسخههای خود نیز مهارت بالایی داشت و شاگردانش این هنر را ادامه دادند. بسیاری از قرآنها و دیوانهای نفیس به دست او یا زیر نظر او تذهیب شدهاند.
از مُذَهَّبان برجستهی دوران صفوی که در شهر هرات میزیست. آثار او به ظرافت فوقالعاده در طرحهای اسلیمی و ترنجی معروف است. برخی از نسخههای تذهیبشدهی او اکنون در موزهی توپقاپی استانبول نگهداری میشود.
از هنرمندان نامدار عصر شاه سلیمان صفوی. او علاوه بر نگارگری، در تذهیب قرآن و دیوان حافظ مهارت داشت و از پیشگامان ترکیب تذهیب ایرانی با عناصر اروپایی به شمار میرود.
در زمان افشاریه و زندیه میزیست. به عنوان یکی از آخرین مُذَهَّبان بزرگ سنتی شناخته میشود که سبک اصفهان را به اوج رساند. رنگهای زنده، نقوش ختایی و هماهنگی طلایی از ویژگیهای آثار اوست.
نتیجه
تذهیب ایرانی از سادگی هندسی آغاز شد و به اوج پیچیدگی و ظرافت در دورهی تیموری و صفوی رسید. در نتیجه میتوان گفت که هنر تذهیب ایرانی، جلوهای درخشان از ذوق، خلاقیت و روح ایرانی-اسلامی است که با تلاش استادان بزرگ مُذهَّب به کمال رسیده است. این هنرمندان با بهرهگیری از طلا، رنگ و طرحهای اسلیمی و ختایی، آثار ماندگاری پدید آوردند که هم جنبهی تزئینی دارد و هم بار فرهنگی و معنوی.
مُذَهَّبان ایرانی نهتنها تزیینکنندهی کتابها، بلکه نگهبانان روح لطیف هنر ایرانی بودند. بررسی زندگی و آثار این استادان، نه تنها ما را با سیر تحول هنر تذهیب آشنا میسازد، بلکه اهمیت نقش آنان در اعتلای هنر ایرانی را آشکار میکند. حفظ و بازشناسی میراث هنری آنان میتواند الهامبخش نسلهای امروز و فردا باشد تا این هنر اصیل همچنان زنده و پویا بماند.
استاد عبدالله باقری (فرزانهپور) در سال ۱۲۹۲ خورشیدی در خانوادهای فرهنگی در تهران زاده شد. او در سیزدهسالگی وارد هنرستان صنایع قدیمه و مستظرفه، که امروزه با نام هنرهای زیبا شناخته میشود و به همت حسین بهزاد تأسیس شده بود، شد و تحصیل خود را آغاز کرد. طبق رویه این هنرستان، ابتدا هر کارآموز با تمامی شاخههای هنری آشنا میشد و سپس رشته تخصصی مورد علاقهاش را انتخاب میکرد. استاد باقری هنر تذهیب، طراحی نقش فرش و کاشیکاری را بهعنوان شاخههای تخصصی خود برگزید.
ورود به هنرستان مستظرفه
او که پدری کارمند دولت و مادری آموزگار داشت، تحصیلات ابتدایی خود را در شهر اراک به پایان رساند؛ این امر به دلیل مأموریت اداری پدرش در اراک بود. در سال 1305، خانوادهاش به تهران نقل مکان کرد و او توانست پس از پایان دوران ابتدایی، در سن ۱۳ سالگی وارد هنرستان قدیمه و مستظرفه شود. این هنرستان تحت مدیریت حسین طاهرزاده بهزاد اداره میشد، و او در آنجا به ادامه تحصیل پرداخت.
در این هنرستان، رسم بر این بود که ابتدا هر کارآموز با همهی هنرها آشنا شود و پس از آن رشتهی تخصصی خود را انتخاب کند. استاد عبدالله باقری نیز پس از گذراندن این مرحله، هنرهای نقش قالی، کاشیکاری و تذهیب را به عنوان حوزههای تخصصی خود برگزید.
هنرستان صنايع قديمه، هم اکنون به موزه هنرهای ملی تغییر کاربری داده است.
استادان عبدالله باقری
استاد عبدالله باقری در دورهای که مرحوم وفای کاشانی به عنوان استاد نقشپردازی فرش به آموزش هنرجویان مشغول بود، فعالیت داشت. در آن زمان، هادی تجویدی در هنرستان مسئول تدریس مینیاتور بود و علی درودی نیز وظیفه آموزش تذهیب را بر عهده داشت. سایر اساتید ایشان شامل غلامحسین اسکندری و حمید رهبری بودند.
استادان و هنرمندان مدرسه صنايع قديمه در زمان مديريت طاهرزاده بهزاد، 1318 شمسي
نشسته از راست: محمدعلي رهبري، اسکنداني، ژرفي، علي درودي، حسين طاهرزاده بهزاد، هادي تجويدي، وفا کاشاني، نعمت اللهي و احمد امامي
تربیت شاگردان
استاد عبدالله باقری، هنرمند برجسته در زمینه تذهیب و تشعیر، بهمحض اتمام دوره هنرستان در سال 1319، امر آموزش و تربیت شاگردان را آغاز کرد. او به مدت بیست سال از عمر خود را به تدریس در هنرستانهای سراسر کشور، موزهها و دانشگاهها اختصاص داد. از جمله مراکز آموزشی که استاد درآنها فعالیت داشت، میتوان به هنرستانهای دخترانه و پسرانه تهران و همچنین هنرستان تبریز اشاره کرد. در سالهای پایانی زندگی، به دلیل کهولت سن و بیماری، عمدتاً شاگردان خود را در منزل شخصیاش پذیرایى میکرد. شاگردان استاد عبدالله باقری عبارتند:
مصطفی اخواص
مصطفی اخواص، فرزند غلامعلی، در تاریخ ۳ تیر ماه سال ۱۳۳۱ در شهر اراک چشم به جهان گشود. او با داشتن ۳۵ سال تجربه در زمینههای مختلف هنری همچون خوشنویسی، نگارگری، تذهیب، طراحی سنتی، سوختنگاری، میناسازی، نقاشی روی سفال و کتیبهنگاری، نقش برجستهای در هنرهای سنتی ایفا کرده است. مصطفی اخواص بهعنوان پژوهشگر هنرهای سنتی، در پژوهشکده هنرهای سنتی وابسته به سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری مشغول فعالیت است. هنر تذهیب را نزد استاد عبدالله باقری آموخت و سپس خوشنویسی خط را نزد استاد غلامحسین امیرخانی در انجمن خوشنویسان ایران ادامه داد. او عملاً از هنر تذهیب بهعنوان راهی برای فراگیری خوشنویسی بهره برد.
داور پروین
استاد داور پروین، متولد سال 1341 در تهران، از سال 1363 به یادگیری هنر تذهیب پرداخت و این مسیر را تحت هدایت زندهیاد استاد عبدالله باقری، یکی از برجستهترین هنرمندان تذهیب ایران، آغاز کرد. او تا زمان درگذشت استاد باقری در سال 1368، از دانش و هنر ایشان بهره فراوان گرفت. حاصل بیش از سه دهه فعالیت هنری استاد پروین، شرکت در بیش از 50 نمایشگاه گروهی در موزههای ایران، برگزاری سه نمایشگاه انفرادی در گالریهای مختلف تهران و کالج فرانسویها در تهران، و همچنین دو نمایشگاه انفرادی در خارج از کشور، شهرهای دهلی نو و جاکارتا بوده است. استاد پروین، اگرچه انتخاب خلوت را برای خود برگزیده، اما آثارش بازتابی از عمق مهارت و عشق او به هنر تذهیب است.
رهام بابائیان
زادهی سال 1348، فعالیت هنری خود را از سال 1363 در زمینه تذهیب تحت نظر استاد عبدالله باقری آغاز کرد. این آموزشها به صورت خصوصی و در منزل استاد صورت میگرفت. پس از درگذشت استاد عبدالله باقری، او تدریس هنر تذهیب را به صورت خصوصی و همچنین در دانشگاه هنر ادامه داد.
نصرتالله فرزانهپور (باقری)
در سال ۱۳۲۱ در تهران و در خانوادهای فرهنگی دیده به جهان گشود. مادربزرگش، کبری فرزانهپور، از نخستین آموزگاران شهر اراک بود، و پدرش، استاد عبدالله باقری، هنرمندی برجسته در تذهیب و طراحی فرش به شمار میرفت. نصرتالله دوران ابتدایی خود را در دبستان باباطاهر تهران گذراند. در سال ۱۳۳۹، به دلیل مأموریت کاری پدرش، خانواده آنها از تهران به تبریز نقلمکان کردند. او از همان کودکی، به واسطه سفارشهای فراوان آثار تذهیب به پدرش، در کمک به انتخاب و ترکیب رنگهای زمینه مشارکت داشت.
نصرتالله در همان سال ۱۳۳۹ دوران هنرستان خود را در شهر تبریز و در رشته نقاشی آغاز کرد. او در هنرستان هنرهای زیبای میرک مشغول به تحصیل شد و در این محیط هنری، پایههای هنر خود را تقویت نمود.
نصرت اله فرزانه پور(باقري) فرزند استاد عبدالله باقری
آثار استاد
آثار استاد باقری اکنون در سه موزه برجسته یعنی موزه فرش تهران، کاخ موزه توپقاپی استانبول، و موزه لوور پاریس نگهداری میشوند. این هنرمند برجسته طی دوره فعالیتش در تبریز حدود ۲۰ تا ۳۰ طرح قالی خلق کرده است. به گفته منابع، تعداد آثار او به حدود بیست هزار اثر میرسد که بیشتر آنها در حوزه تذهیب قرار دارند و بسیاری از این آثار در موزههای مختلف قابل مشاهده هستند.
در طول فعالیتهای هنری، دو هزار اثر از کارهای استاد توسط استاد طاهرزاده بهزاد، رئیس هنرستان آن دوران، به ترکیه منتقل شد که امروزه بخش عمدهای از آنها در موزه توپقاپی استانبول نگهداری میشود. همچنین استاد باقری در زمره بزرگترین طراحان فرش قرار دارد، با بیش از ۲۰ هزار اثر که بخش عمدهای از آنها شامل نقشهای تذهیبی است. تعداد محدودی از این طرحهای قالی ابتدا در موزه هنرهای ملی نگهداری میشدند و بعداً به موزه فرش ایران انتقال یافتند؛ برخی نیز توسط قالیبافان روی فرش اجرا شدهاند.
آثار و طرحهای استاد باقری دو بار، یکبار در اردیبهشت سال ۱۳۶۵ و بار دیگر در اردیبهشت ۱۳۶۸، در نمایشگاههای ویژه موزه فرش ایران به نمایش درآمدند. همچنین کتابی با عنوان “گلزار باقری” که شامل تصاویری از برخی آثار قدیمی اوست، در سال ۱۳۶۶ و به همت شاگردانش چاپ شد. دیگر آثار استاد باقری عبارتند از:
طراحى و نقاشى درها، دیوار و ستونهاى موزهى هنرهاى ملى سابق .
طراحى كاشىهاى بلند كاخ مرمر كه اقتباس شده از گنبد مسجد شیخ لطفالله .
تعدادی تذهیب و حاشیه كه در موزههاى هنرهاى ملى و هنرهاى تزئینى نگهدارى مىشود.
تابلوی «گل و مرغ» در موزهى هنرهاى معاصر نگهدارى مىشود.
حاشیه و تذهیب «خدا را فراموش نكن» با خط «عبدالرسولى».
تذهیب خوشنویسی«خدا را فراموش نكن» با خط «عبدالرسولى» .
حاشیه و تذهیب «بسمالله الرحمن الرحیم» با خط «عبدالرسولى».
تذهیب و حاشیه كتاب عمر خیام اسفندیارى.
تذهیب قرآن با خط سید حسن میرخانى.
ابداع استاد
استاد عبدالله باقری در هنر تذهیب، تحولی چشمگیر ایجاد کرد و این هنر را از قالبی صرفاً تزئینی به یک جریان هنری مستقل ارتقا داد. در دورانی که تذهیب عمدتاً برای آرایش آثار خوشنویسی یا زیباسازی اشعار شاعران به کار میرفت، او با نگاه خلاقانه خود به این هنر، هویتی مستقل بخشید. تا جایی که بر این باور بود که تذهیب میتواند بهعنوان اثری مستقل و قابل ارائه در قالب یک تابلو هنری شناخته شود. به طور کلی، میتوان گفت که پس از دوران صفویه، تلاشهای او و استاد نصرتالله یوسفی باعث شد هنر تذهیب در ایران بار دیگر جایگاه اصیل خود را بازیابد.
مصاحبه با زنده یاد استاد عبدالله باقری
متن مصاحبهای که از فیلم «مصاحبه با زندهیاد استاد عبدالله باقری» پیادهسازی شده، به بیان داستان زندگی، تلاشها و عشق استاد به هنر ایرانی میپردازد. استاد باقری از کودکی در محیطی فرهنگی رشد کرد؛ مادرش در اراک اولین دبستان دخترانه را تأسیس کرد و او هم به هنر علاقهمند شد. پس از تحصیل در اولین هنرستان صنایع قدیمی ایران، توانست با تلاش و پشتکار به موفقیتهای قابل توجهی دست یابد.
او در کنکور هنر جزء نفرات برتر شد و تحصیلات خود را در رشته نقش قالی و تذهیب که از سختترین رشتهها بود ادامه داد. علاوه بر علاقه عمیقش به هنر، کارهایی همچون مینیاتور، تذهیب و طراحی نقش قالی را با جدیت آغاز کرد. رئیس دانشکده از تلاشهای او بسیار حمایت میکرد و برای تذهیبهایی که خلق میکرد، مبلغی به او پرداخت میکرد که در آن زمان ارزش زیادی داشت.
بعدها، با تغییر وزارت «پیشه و هنر» به «فرهنگ و هنر»، او احساس کرد که نمیتواند با سیستم دولتی هماهنگ شود و تصمیم گرفت تبریز را برای کار انتخاب کند. با وجود مقاومتهای اولیه، توانست به تبریز مهاجرت کند و در این شهر شاگردانی تربیت کند که برخی از آنها بعدها به مقامات بالایی رسیدند یا از ایران خارج شدند.
عشق استاد به وطن و هنر باعث شد در ایران بماند و بیش از 20 سال در پاساژ مظفریان مشغول سفارشگیری و طراحی آثار باشد. اما مشکلات جسمانی مانند آب آوردن چشم باعث شد مدتی خانهنشین شود. با توصیه دوستان هنری و حمایت وزارت وقت، گذرنامهای برای او صادر شد تا جهت درمان به خارج از کشور برود. دکتر ملکی چشمان او را عمل کرد و هیچ هزینهای دریافت نکرد، چراکه معتقد بود چشمان استاد باقری برای هنر ایران بسیار ارزشمند است.
او پس از درمان چشم به فعالیتهای هنری بازگشت و در مراکزی مانند موزه تزئینی، موزه فرش، دانشگاه الزهرا، مجتمع هنر و تربیت معلم مشغول آموزش هنرجویان شد. حتی در منزل نیز شاگردانی را تحت تعلیم قرار میداد. هدف اصلی او حفظ و انتقال هنر سنتی ایران بود، نه مادیات. او معتقد بود معنویات مانند پرورش شاگردان از مادیات ارزشمندتر هستند.
باقری در طراحیهایش همیشه نوآوری داشت، رنگها و فرمها را تغییر میداد تا طرحهای جدید ارائه دهد. او علاقه داشت آثار هنری را از قالبهای متعارف خارج کند و با الهام از شعرها و موضوعات مختلف، خلاقیتهای بینظیری خلق کند. همچنین برخی آثار ارزشمند همچون تذهیب قرآن استاد حسن میرخانی را به تصویر کشید.
استاد باقری زندگیاش را وقف هنر کرد و تمام تلاشش این بود که این میراث ارزشمند ایرانی را حفظ کند. او بیش از 60 سال برای تربیت شاگردان فعالیت کرد و همیشه برای شاگردانش وقت گذاشت، با آموزش اختصاصی هر هنرجو طبق تواناییها و استعدادهایش. حتی پیشنهاد ریاست هنرستان را رد کرد زیرا اولویت اصلی او آموزش دادن بود؛ نه مدیریت کردن.
زندگی استاد عبدالله باقری شاهکاری است از عشق به کار، تعهد به هنر ایرانی و تلاش برای تربیت نسل آینده هنرمندان. او از معنویات لذت میبرد، شاگردانش سرمایههای اصلی او بودند و همواره کوشید تا هنر اصیل ایرانی را زنده نگه دارد.
تاریخ تذهیب از دیدگاه استاد عبدالله باقری
پس از تسلط اعراب بر ایران، تصویرسازی و نقاشی کمکم از میان رفت. ایرانیان با ذوق هنری خود، هنر تذهیب را خلق کردند. واژه «تذهیب» از کلمه «ذَهَبَ» به معنای طلا و طلاکاری گرفته شده است. ابتدا، تذهیب در حاشیهها و سرلوح قرآن شکل گرفت و ایرانیان طرحهای این هنر را با الهام از طبیعت طراحی کردند. با گذشت زمان، این هنر برای گروهی خاص همچون اعیان، اشراف و شاهان اختصاص یافت و رشد قابل توجهی کرد.
در دوران صفویه، خوشنویسی و تذهیبکاران برجستهای همچون رضا عباسی در اصفهان فعالیت کردند و به شکلگیری مکتب اصفهان کمک کردند. بخشهایی از این هنر، از جمله طرحهای تذهیب و خوشنویسی، به عناصر معماری نظیر گلدستهها و منارههای مساجد وارد شد. در این میان رابطه نزدیکی بین طرحهای تذهیب و کاشیکاری وجود داشت، چرا که هر دوی آنها بهعنوان عناصر تزئینی نقشی مهم در تزئین فضای مساجد ایفا کردند.
مکتب اصلی تذهیب در دوره صفوی شکل گرفت و در ادامه تکامل یافت. البته مکاتب دیگری مانند مکتب تیموریان نیز وجود داشتند؛ ولی قدرت و نفوذ مکتب صفویه بیشتر بود. با بررسی و مطالعه وضعیت تذهیب در مکاتب مختلف، برخی طرحها با شرایط جدید محرابها و گلدستهها بازآفرینی شد که این نوع آثار به سبک قاجاریه شناخته شد. شاهان قاجار که سفرهای زیادی به اروپا داشتند، تحت تأثیر فرهنگ اروپایی قرار گرفتند و همین امر موجب تغییراتی در هنر ملی ایران شد، تا جایی که واژههایی اروپایی مانند «اسلیمی فرنگی» یا «گل فرنگی» وارد زبان هنری ایران شدند.
با ورود آثار هنری اروپایی به ایران، هنرمندان ایرانی طرحهای وارداتی را تغییر داده و آنها را متناسب با هویت ایرانی بازسازی میکردند، تا بتوانند مکاتب هنری ملی را دوباره احیا کنند. یکی از مکاتب برجسته دیگر در تذهیب، مکتب هرات بود؛ اما این مکتب بعد از دوره صفویه چندان قدرت قابل توجهی پیدا نکرد.
در همین دوره، فرمهای اروپایی به تدریج بازسازی شدند، تا جایی که توجه مخاطبان به آثار تذهیب ایرانی جلب شد و موجب شگفتی آنان گردید. هنر تذهیب در مسیر پیشرفت خود رشد فراوانی کرد. بسیاری از شاگردان برجسته استاد باقری از هنرستانهای پسران و دختران، دانشسرای مقدماتی و همچنین هنرستان کمالالملک تربیت شدند. استاد باقری علاوه بر تدریس دو ساعت روزانه در هنرستان، در منزل نیز به آموزش شاگردان خود ادامه میداد.
یکی از شخصیتهای تأثیرگذار بر هنر تذهیب، طاهرزاده بهزاد بود که نقش بزرگی در دوران جنگ جهانی دوم داشت. او به هنرمندان توصیه میکرد که آثارشان را امضا نکنند. استاد عبدالله باقری اشاره میکرد که بیش از۲۰ هزار اثر هنری خلق کرده است. وقتی طاهرزاده بهزاد به ترکیه سفر کرد، برخی از آثار استاد را با خود برد؛ اکنون بسیاری از همین آثار در موزه توپقاپی استانبول نگهداری میشوند. همچنین بخشی از آثار ایشان به کشورهای دیگر منتقل شدند و امروز تعدادی از آنها در موزه لوور و دیگر موزههای جهان قرار دارند. استاد باقری تاکید داشت که هیچگاه دو اثر مشابه خلق نمیکرد.
وفات استاد
استاد عبدالله باقری پس از یک دوره طولانی مبارزه با بیماری سرطان کبد، در تاریخ ۱۴ خرداد 1368و در سن ۷۶ سالگی در تهران دار فانی را وداع گفت. پیکر ایشان در امامزاده ابنبابویه تهران به خاک سپرده شد.
منبع:
در سوگ مرگ هنرمند فرزانه هنرهای سنتی ایران استاد عبدالله باقری نویسندگان: منصور سلیمانی، فصلنامه هنر 1368 شماره 17
فیلم آپارات با عنوان «مصاحبه با زنده یاد استاد عبدالله باقری»
این متن به صورت کامل و بیکموکاست از فصل ششم کتاب «شیوه تذهیب» اثر استاد «اردشیر مجرد تاکستانی» با عنوان «مذهبان نامدار» نقل شده است و به بررسی موضوع «مذهبان قدیم» میپردازد.
مذهّبان سدۀ دوم هجری قمری:
یقطینی، ابراهیم صغیر، ابو موسیبن عمار، ابن سقطی، محمد و فرزندانش، ابو عبدالله خزیمی و فرزندانش.
مذهّبان سدۀ چهارم هجری قمری:
ابوبکر محمدبن حسن نقاش که تاکنون اثری از او دیده نشده است و شاید آثاری از او موجود باشد که رقم آن نقاش برآن آثار نیست.
در عهد پادشاهان غزنوی، نقاشان و هنرمندان بسیاری بودند که نامشان از میان رفته است. با این همه میتوان از عثمان وراق خوشنویس که در تذهیب هم استاد بود و ابو نصر نقاش، صورتگر مشهور، نام برد که در عهد سلطان محمود غزنوی میزیستند و عبد الملك، نقاش و مهندس دربار سلطان مسعود که بنابر قول ابوالفضل بیهقی یکی از نقاشان معروف دورۀ غزنوی بود.
مذهبان سدۀ پنجم هجری قمری:
عبدالرحمان محمد دامغانی که از مذهبان مشهور این قرن به شمار میرفت.
مذهبان سدههای ششم و هفتم هجری قمری:
عبد العزیز مذهّب زبردست و نازک قلم اواخر سدۀ ششم هجری قمری بود. از آثار این هنرمند، تذهیب قرآنی است که در کمال قدرت و چابك قلمی انجام یافته است.
زینالدین خطاط و جمالالدین نقاش اصفهانی که همان جمالالدین عبدالرزاق اصفهانی، پدر کمال اسماعیل شاعر، است از نقاشان دورۀ سلجوقی هستند که همزمان با طغرلبن ارسلان بودند.
فخرالدين حسينبن بديع و شیخ بدرالدین نقاش از دیگر نقاشان سدههای ششم و هفتم هجری قمری هستند که این نقاش از معاصرین خواجه نصیرالدین طوسی و مولوی بود و حسینبن بدیع در سال ۶۷۲ هجری قمری مقارن درگذشت خواجه نصیرالدین، وفات یافت. از محمدبن عون که درآغاز سدۀ ششم هجری قمری میزیست. احمدبن ابینصر عتیق که در اوایل قرن هفتم حیات داشت و محمدبن مسعود ابهر، خوشنویس مشهورکه در تذهیب بسیار استاد بود آثاری در خور تحسین باقی مانده است.
مذهبان سدههای هشتم، نهم و دهم هجری قمری:
در عهد سلطان محمد اولجایتو و ابوسعید، نقاشی و تذهیب مورد توجه بزرگان بود. محمدبن ايبك و حمزهبن محمد علوی که در اوایل قرن هشتم هجری قمری میزیستند و از مذهّبان معروف زمان خود بودند محمدبن محمدعلی طوسی را که در حدود سال ۷۳۴ هجری قمری حیات داشت به نقاشی ستودهاند. از دیگر استادان مشهور این زمان احمد موسی بود که نقاشی را نزد پدر فرا گرفت. شاگرد او امیر دولتیار از غلامان سلطان ابوسعید بود و مولانا ولیالله از نقاشان مشهور عهد خود به شمار میرفت.
سلطان احمدبن اویس جلایر، از سلسلۀ آل جلایر، خود در انواع هنرها چون نقاشی، تذهیب و خاتم بندی استاد بود؛ شعر خوش میسرود؛ شش قلم خط نیکو مینوشت؛ موسیقی و ادوار میدانست و در نقاشی شاگرد استاد عبدالحی بود.
ميركالمذهب و فرزندش قوامالدین مسعود، عبدالوهاب شیرازی، محمدامین خطاط، میرمصور مزبور، عبدالله شیرازی و استاد مولانا محسن مجلد از هنرمندان بنام زمان سلطان حسین میرزا بایقرا و دورۀ اول صفوی بودند. حافظ ملا مسیح الله مذهّب، مذهبی گمنام و نازک قلم بود که در اواخر دورۀ تیموری میزیست. در این زمان، در بغداد نقاشان بسیاری بودند که از مشاهیر آنان استاد شمسالدین و شاگردان او عبد الحی و جنید بغدادی بودند که مکتب دوم بغداد را بهوجود آوردند و مکتب تبریز شعبهای از آن است که بابا حیدر نقاش بدان مکتب منسوب است.
علیرضا عباسی، مذهّب و نقاش دورۀ صفوی و خواجه میرک از هنرمندان سدۀ دهم هجری قمری بودند. خواجه میرک در علم تصویر و تذهیب نظیر نداشت و در فن کتاب نویسی بیمانند بود. بیشتر کتابهای عمارات هرات به خط اوست. وفات وی در زمان سلطۀ محمدخان شیبانی برولایت خراسان به وقوع پیوست. مولانا حاجی محمد نقاش در هنرهای مختلف استاد بود و در هنر تصویر و تذهیب مهارت تمام داشت.
عبد العزيز، مصور و مذهب خوشقلم دورۀ ازبکان شیبانی، در هنر دستی شیرین داشت. علی جان تبریزی مذهّب، اهل تبریز و برادر استاد قدرت حلکار بود. او شاگردی شاهقلی مذهّب معروف را داشت و در فن خود ماهر و در صنایع و بدایع استاد بود. به نوشته مصطفی عالی صاحب کتاب مناقب هنروران، علی جان تبریزی در زمان وی و سنه ۱۹۵ هجری قمری در شهر حلب ساکن بود و در سمت عندالمذهّبین کار میکرد.
شیخی مذهّب، مذهّب شیرین قلم و نادرۀ کار در میانه سدۀ دهم هجری قمری زندگی میکرد.
حسین مذهّب، اهل شیراز و مذهّب شیرین نگار اواخر سدۀ دهم هجری قمری بود. از آثار ارزشمند وی تصویرهایی در نسخه خمسه نظامی است که در توپقاپوسرای استانبول مضبوط است.
حسن بغدادی، مذهّب زبردست سدۀ دهم که بغدادی الاصل و مقیم تبریز بود. او در هنر خود سرآمد مستعدان بود و نادرۀ زمان خویش به شمار میرفت.
مذهّبان سدههای یازدهم، دوازدهم و سیزدهم هقجری قمری:
صالح مذهّب، مذهّب و نقاش اواخر سدۀ یازدهم هجری قمری بود که در تذهیب، تشعیر، حلکاری و تصویر دستی قوی داشت و نازک قلم بود.
شرف الدين على مذهّب، مذهّب و استاد شیرین قلم سدۀ یازدهم هجری قمری هند بود و از نقاشان مغولی هند به شمار میرفت. او در تذهیب و تصویر صاحب کمال بود.
علینقی مذهّب، مذهّب نازك قلم وچيره دست دورۀ افشاری و زندیه که در هنر خود مهارتی خاص داشت. از آثار رقمدار وی تذهیب برازنده و پرمایۀ قرآنی است که به حسن سلیقۀ تمام آرایش و تذهیب شده است. این قرآن تاریخ ۱۱۵۷ و نام وی را دارد.
علىمحمد مذهّب، نقاش و تذهیبکار شیرین قلم دورۀ قاجاریه غیر از علیمحمد تذهیبکار دوره فتحعلیشاهی است. بهطوری که اعتماد السلطنه در روزنامه ایران در سال ۱۲۹۹ مینویسد: « میرزا عبدالوهاب و میرزا علىمحمد و میرزا علی صحافباشی با چهار شاگرد مشغول تذهیب و تصحيف كتاب الف لیل ولیله می باشند».
طالب مذهّب از مذهبان و نقاشان دورۀ قاجاریه که به آرایش و تذهیب کتابهای مصور میپرداخت.
سید جعفر مذهّب، نقاش و مذهّب نامی دورۀ قاجاریه که در ترسیم تذهیب و طلا اندازی دستی شیرین و مستعد داشت و میرزا اسدالله مذهّب شیرازی برادر میرزا محمد مذهّباشی پسر مرحوم میرزا یوسف، برادر بزرگ میرزا علینقی خوشنویس شیرازی بود که در تذهیب و زرنشان استادی تمام داشت.
اسدالله مذهّب مشهدی، مذهّب چیره دست و شیرین قلم شهر مشهد بود. از آثار هنری وی جلد روغنی کتابی مضبوط در موزۀ گلستان است که رویۀ آن دارای گلهای الوان آذین شده و بونهسازی زیباست و حاشیههای جلد نیز تذهیب ممتاز لچکی دارد.
علی اصغر مذهّب و نقاش، شرح حال این استاد قوی دست و مذهّب شیرین قلم را در هیچ تذکره و کتابی نیافتم. تنها یادگار باقیمانده از این تصویرساز دو اثر شیوایی است که با دستی قوی انجام شده است و مهارت وی را در شبیهپردای، قلمدانسازی و ارائه طلاکاریهای متنوع و دلپذیر نمایان میسازد. در یکی از این دو ارثر، اتابک بر روی صندلی نشسته است؛ لباس بلند بر تن دارد و در قصر خود در حال استراحت است. در زیر پای اتابک این بیت ها به خط رقاع زیبا درج شده است:
این روح مجرد که مجسم آید در رتبه فزون اهل عالم آید
زیبندۀ سجده گشت و کعبه زآنک تمثال جناب صدرالعظم آمد
میرزا عبدالعلی مذهّب در فن تذهیب بسیار توانا بود و در دورۀ قاجار به سمت مذهّباشی اصفهان را داشت. سنگلاخ خراسانی در کتاب خود نوشته است: «به غیر از فن تذهیب در رنگآمیزی و شبیهسازی کارش از حد گذشته و به معجزه پردازی رسیده است. ازآثار شناخته شده این هنرمند، تذهیب و تشعیر حاشیههای کتاب عظیم امتحان الفضلا معروف به تذكرة الخطاطين است و تصویر سیاه قلم میرزا سنگلاخ که در اول کتاب نقاشی شده اثر دست این هنرمندان است که تاریخ ۱۲۹۱ را دار است.
عبدالوهاب مذهباشی شیرازی، مدهباشی چابک قلم شیرازی است که از سوی ناصر الدین شاه قاجار لقب مذهّباشی یافت. این هنرمند آثار خود را با سجع «یا وهاب» امضا میکرد و گاهی نیز فقط اسم« عبدالوهاب» را میآورد. آقاوهاب در تمام شیوههای طلاکاری و تذهیب از قبیل تشعیر، افشان، حلکاری و ترصیع الوان سرلوحهها استادی تمام عیار بود و رموز و دقایق دشوارآن را به تمام معنا استادانه بهعمل میآورد.
میرزا شكر الله مذهّب از مذهّبان و تشعیرسازان دورۀ قاجاریه بود. غیاث الدین محمود مذهّب مشهدی، مذهّبی نادره کار و افشانگری استاد بود.
تذهیبی اصفهانی، مذهّب و جدولکش نامی شهر اصفهان که در الوان و افشانسازی کاغذها و مرقعها دستی استادانه داشت. تذهیبی در هنر ابرسازی، به شیوه تلفیق رنگ و روغن استاد بود و از شاگردان یحیی قزوینی به شمار میآمد.